کد خبر: ۳۲۲۸۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۳
پدر و مادر بچه اصرار داشتند اگر نیاید ناراحت می‌شویم، حتی با تمسخر یادآوری کردند می‌توانید در طول مهمانی با ماسک و دستکش باشید.
به گزارش ملیت به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، تقریبا ماجرای مهمانی های دردسرساز روزهای سخت کرونایی از آنجایی شروع شد که قبل از کرونا ما به یک مهمانی «اعلام خبر بارداری» دعوت شدیم.

اول با خودمان گفتیم «آخی! خودشون خوشحالن دارن بچه‌دار میشن، میخوان ما رو هم شریک کنن». اما آن زمان نمی‌دانستیم که این اول راه مهمانی هایی با تم های مختلف برای کودکی است که قرار است یک روزی متولد شود و قرار است ما هم در تمامی این مهمانی ها شریک باشیم و برای هر مناسبتشان کادو بدهیم.

ما بی‌خبر از سرنوشت شومی که در انتظارمان بود، خوشحال به آن مهمانی رفتیم. به عنوان هدیه هم سکه گرمی‌ها خریدیم که هم بالاخره طلاست و هم خیلی گران نیست، هر چند که با این وضعیت قیمت طلا و سکه همچین کم هزینه هم برایمان تمام نشد و تقریبا خرج قابل توجهی رو دستمان گذاشت ولی چاره ای جز این نبود!

حدود 6 ماه بعد از آن مهمانی، با ذوق و شوق تماس گرفتند و گفتند به مناسبت «تعیین جنسیت بچه»، یک مهمانی کوچک گرفته اند. اما حالا روز‌های اوایل آمدن کرونا بود ما هم از سر رو دربایسی و با ترس و لرز قبول کردیم که به مهمانی برویم. اما هرچه اصرار کردیم بگویند بچه دختر است یا پسر، که حداقل بدانیم هدیه صورتی تهیه کنیم یا آبی، قبول نکردند و گفتند که باید همان شب سورپرایز شوید.

مهمانی های کرونایی به بهانه شکوفایی بچه های فامیل

با هم فکری‌هایی که کردیم، تصمیم گرفتیم یک هدیه سفید بخریم و به مهمانی برویم؛ سعی کردیم خودمان را هم سورپرایز شده نشان دهیم. آن ها یک مهمانی پرخرج و لاکچری گرفته بودند و زمانی که در مراسم اعلام شد بچه پسر است، ما طوری وانمود کردیم که اصلا انتظارش را نداشتیم و بسیار از آمدن این بچه خوشحالیم. ما با هیجان و ذوق به پدر و مادر بچه تبریک گفتیم و بعد از خوردن شام  خداحافظی کردیم و به خانه برگشتم.

نه ماه که تمام شد، فرزند دلبندشان به دنیا آمد و در این مرحله، علیرغم دانستن جنسیت بچه، باید کادویی در خور بچه و خانواده اش هدیه می دادیم و تصمیمان بر این شد با یک تکه طلا، سنگین تر از «کادو اعلام خبر بارداری» پا به این مراسم پاشکوه بگذاریم و به نوزادی که حالا به دنیا آمده است خوش آمد بگوییم. هر چه اصرار کردیم حالا که کروناست لازم نیست مهمانی‌های بزرگ بگیرید. اگر خدایی نکرده کسی مبتلا شود عذاب وجدانش برایتان می‌ماند، اما پدر و مادر بچه اصرار داشتند که اگر نیاید ناراحت می‌شویم و توقع داریم که حتما حضور داشته باشید. حتی با تمسخر به ما  یادآوری کردند می‌توانید در طول مهمانی با ماسک و دستکش باشید.

اما این پایان مهمانی های کرونایی نبود چرا که چند وقت بعد؛ وقتی کم‌کم داشتیم نفس راحت می کشیدیم که در این روزها مهمانی دیگری دعوت نشدیم پدر و مادر یکی دیگر از بچه های فامیل زنگ زدند و گفتند: «جشن در آمدن دندان» بچه یمان گرفتیم؛ بدین ترتیب ما هم بدون پدر و مادرم که سن‌های حساس دارند و خوب نیست در روز‌های کرونایی در مهمانی‌های بزرگ شرکت کنند با یک هدیه  درخور دوتا دندان، با ترس و لرز به «جشن دندونی» رفتیم.

حالا دیگر وقت کشیدن یک نفس راحت بود که با یک «گودبای پمپرز» ناگهانی یه بچه دیگر فامیل غافلگیر شدیم. آن‌ها هم خیلی اصرار داشتند حتما در این مهمانی فرخنده شرکت کنیم وگرنه از دستمان ناراحت می‌شوند، دوباره روزی از نو آغاز شد و ما به این مناسبت کادویی جز چند دست شلوار اضافه و قالیچه زاپاس به ذهن‌مان نرسید. هدایا را زدیم زیربغل‌مان و به جشن رفتیم. با اینکه دست و دل‌مان نمی‌رفت در مهمانی‌ای که تم لباس‌ها «قهوه‌ای» و کیک هم به شکل «پوشک» بود چیزی بخوریم اما باز هم با تبریک های فراوان به خانه برگشتیم اما اینبار حتما باید برای تست کرونا به مرکز بهداشت محله مراجعه می کردیم.

بعد از اینکه موج دوم کرونا در کشور شروع شد و اغلب تالار‌ها و گرفتن مهمانی‌های بزرگ و پر جمعیت ممنوع شد، خوشحال بودیم که زندگی‌مان به حالت عادی بازگشته و کم‌کم داشتیم روحیه‌ی ازدست‌رفته‌مان را به‌دست می‌آوردیم. تا اینکه چند روز پیش یکی دیگر از اقوام تماس گرفتند و مارا به جشن «به فکر به دنیا آوردن فرزند دوم افتادن» دعوت کردند.

نمی‌دانم کدام شیر پاک خورده‌ای گفته است که مهمانی گرفتن مساوی کرونا گرفتن نیست. کرونا را آن قدر با شعور فرض کرده‌اند که فکر می‌کنند وقتی او می‌آید و دایی، خاله و عمه را می‌بیند، بی‌خیال می‌شود و راه خود را به سمت بازار و مترو کج می‌کند. می توان گفت این هایی که این روزهای در حال برنامه ریزی برای مهمانی های مختلف هستند  فقط به فکر خودشان هستند. ساعتی خوش باشیم، بی‌خیال بقیه. اغلب هم معتقد هستند چنین مهمانی هایی در خانه برگزار می شود و نه در تالار. آن ها می گوید:« ما محیط خانه را ضدعفونی می کنیم.» اما اصلا فکر نمی‌کنند ممکن است یک خانواده، یک محله، یک منطقه یا یک شهر را درگیر کرونا کنند.

بهتر است بدانیم برپایی چنین مهمانی هایی از هر نوع که باشد هم هزینه هایی زیادی را برای صاحب مجلس در پی دارد و هم مهمان ها را به زحمت می اندازد. 

دوران کرونا، زمان دندان روی جگر گذاشتن است. ندیدن خانواده سخت است. خانه نشینی سخت‌تر اما چاره چیست؟ آن قدر باید در خانه بمانیم تا کرونا سایه منحوسش را از سر ایران و جهان کم کند. لطفا تا پایان کرونا، کمی از خودخواهی‌ها خود بکاهیم و سعی کنیم با پذیرش مسئولیت اجتماعی خود در قبال کرونا، به شکست این دیو چند سر کمک کنیم.
نام:
ایمیل:
* نظر: