کد خبر: ۳۲۰۴۱۵
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۲
یک روز بعد از انفجار مهیب در کلینیک سینا اطهر در تهران، چهار نفر از مسئولان این کلینیک و یک پزشک که در صحنه حضور داشتند، بازداشت و سپس با وثیقه آزاد شدند و تحقیقات برای روشن‌شدن جزئیات دقیق حادثه که به مرگ 19 نفر منجر شد، آغاز شده ‌است.
به گزارش ملیت به نقل از روزنامه شرق، چهار فرد متهمِ این ح مالک ساختمان، رئیس کلینیک و معاون اجرائی او و رئیس تأسیسات هستند. یک پزشک که در محل حادثه حضور داشت نیز روز گذشته به دلیل درگیری  که با مأموران داشت بازداشت شده بود که او نیز آزاد شد.

اکثر افرادی که در این حادثه جان خود را از دست داده‌اند، پزشکان متخصص و کادر اتاق عمل بودند که در طبقه مخصوص جراحی حضور داشتند. دو نفر از آنها زوجی هستند که تکنیسین اتاق عمل بودند و اجساد آنها به‌طرز دلخراشی در کنار هم پیدا شد.

در کلینیک چه گذشت

حدود ساعت 9 شب سه‌شنبه خبر رسید آتش‌سوزی در کلینیکی در نزدیکی میدان قدس اتفاق افتاده ‌است و پس از آن انفجارهای مهیبی رخ داد. درحالی‌که گزارش‌های اولیه حاکی از آن بود که کسی در این حادثه کشته نشده‌ است، رسیدن آتش‌نشان‌ها به طبقه پنجم ابعاد واقعی فاجعه را روشن کرد.

یکی از آتش‌نشانان به خبرنگار ما گفت: انفجارها در طبقات پایینی اتفاق افتاده ‌بود. از آنجایی که طبقات پایین مخصوص سیتی‌اسکن، ام‌آرای و دندان‌پزشکی و خدمات این‌چنینی بود به ما گفته شد که در این طبقات کسی نیست، تصور این بود که کشته‌ای هم در این حادثه نبوده‌ است. هرچند تجربه به ما ثابت کرده بود ممکن است دودگرفتگی در طبقات بالاتر مصدوم داشته باشد.

وقتی آتش‌سوزی بعد از حدود یک‌ساعت‌ونیم مهار شد با کپسول‌های اکسیژن برای لکه‌گیری رفتیم و به طبقه پنجم که رسیدیم متوجه شدیم چه اتفاقی رخ داده است. با اینکه صدای درخواست کمک شنیده می‌شد اما متوجه شدیم بیشتر کسانی که در طبقه پنجم هستند، جان خود را از دست داده‌اند. ما بلافاصله بی‌سیم زدیم و وضعیت را گزارش دادیم و درخواست نیروی امدادی کردیم. بیشتر کسانی که در این طبقه گیر افتاده بودند، جان خود را از دست داده بودند. علت آن هم این بود که حرارت و دود از طبقات زیرین به طبقات بالا رفته و باعث خفگی و در بعضی موارد هم سوختگی‌های جزئی شده بود. بسیاری از فوتی‌ها وضعیتی داشتند که نشان می‌داد احتمالا در حال کمک به یکدیگر بوده‌اند، اما دود امانشان نداده بود.

این آتش‌نشان گفت: به‌هم‌ریختگی داخل اتاق‌های عمل و بخش بستری نشان می‌داد بسیاری از قربانیان به‌دنبال راه فراری بودند و شاید به‌دنبال کپسول اکسیژن بودند برخی هم در لحظات آخر دست به وسیله‌ای انداخته و به زمین افتاده بودند. همچنین لرزش ناشی از انفجار هم همه‌جا را به هم ریخته بود.

او درباره اینکه این انفجار با ساختمان پلاسکو چه تفاوتی داشت، گفت: ساختمان فرونریخت؛ بخشی از آن منفجر شد. در پلاسکو افرادی از همکاران ما در طبقه هم‌کف گیر کرده بودند و سازه به‌طورکامل به‌دلیل حرارت زیاد فروریخت. حرارت هم به‌دلیل مواد قابل اشتعال بسیار زیادی بود که در پلاسکو بود اما در این ساختمان اولا سازه بسیار کوچک‌تر از پلاسکو است، دوم اینکه تخریب بیشتر به دلیل انفجار بود و خوشبختانه کل ساختمان فرونریخت. اگر ساختمان فرومی‌ریخت قربانیان بسیار بیشتر بودند و ممکن بود حتی به عابران نیز صدمات شدیدی وارد شود.

لحظه لحظه مرگ را تجربه کردیم

یکی از مصدومان این حادثه که لحظات سختی را پشت‌سر گذاشته و هنوز در شوک به‌سر می‌برد، درباره آنچه در داخل کلینیک گذشت، گفت: شوهرم در آن کلینیک بستری بود و قرار بود جراحی شود. داشتیم برای جراحی آماده می‌شدیم که یک‌باره صدای انفجار شدیدی آمد. در یک لحظه همه‌جا را دود گرفت. اول فکر کردیم بمب است، خودمان را به دستشویی رساندیم تا از پنجره به بیرون بپریم؛ بعد دیدم نمی‌شود چون طبقه پنجم بود. انفجار دوم اتفاق افتاد شیشه‌ها خرد شد. همه وسایل خرد شد درها بسته شد و بوی دود و صدای جیغ همه‌جا را برداشت. آینه و روشویی و در کنده شد و روی ما افتاد.

ما چند نفر در دستشویی گیر افتاده بودیم. در می‌زدیم و جیغ می‌کشیدیم و کمک می‌خواستیم. صدای «یاحسین یاحسین» دکترها و پرستارها را می‌شنیدیم. داد می‌زدیم و کمک می‌خواستیم ولی کسی جواب ما را نمی‌داد. بعد از چند دقیقه صدا قطع شد ما فقط جیغ می‌کشیدیم و درخواست کمک می‌کردیم. نگران شوهرم بودم بعد از دو ساعت چند آتش‌نشان آمدند و ما را بیرون آوردند. همه صورتم خون بود جایی را نمی‌دیدیم. سراغ شوهرم را گرفتم، گفتند خبر ندارند تا اینکه او را در بیمارستان دیدم. او هم زخمی شده بود.

یک دست‌فروش، ناجی چند گرفتارشده

جوان دست‌فروشی که در نزدیکی کلینیک در حال فروش اجناسش بود، به محض مشاهده انفجار و آتش‌سوزی به کمک گرفتارشدگان رفت. این جوان در گفت‌وگویی ویدئویی که از صداوسیما پخش شد، گفت: داشتم وسایل را می‌فروختم که صدای انفجار را شنیدم. دومین انفجار خیلی مهیب بود. به سمت کلینیک که سر چرخاندم، دیدم چند خانم در حال جیغ و فریاد هستند و درخواست کمک می‌کردند. کسی کمکشان نرفت. من تصمیم گرفتم خودم کمک کنم. طبقه‌به‌طبقه شیشه‌ها را شکستم و بالا رفتم و بعد هم آنها را به سمت پشت‌بام بردم تا امدادگرها بیایند. بچه هم همراهشان بود که بچه را هم نجات دادیم. بعد خودم همان‌طور که بالا رفته بودم، پایین آمدم.

شهروند دیگری که در همسایگی کلینیک زندگی می‌کند، گفت: من پشت‌بام بودم که این اتفاق افتاد. داشتم کولر را درست می‌کردم. یک‌دفعه صدای مهیبی شنیدم نوری که متصاعد شد، از سمت کلینیک بود. به فاصله یک ربع صدای انفجار دوم آمد که بسیاربسیار شدیدتر بود. هم‌زمان صدای جیغ هم بلند شد. شدت انفجار دوم به حدی بود که شیشه‌های خانه من هم شکست. بلافاصله به خیابان رفتم و دیدم درخت‌های کنار کلینیک هم آتش گرفته و کاملا سوخته و تبدیل به زغال شده‌اند.
نام:
ایمیل:
* نظر: