کد خبر: ۲۶۴۰۹۰
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۹
مردی را آتش می زنند، کودکی را وادار به گفتار زشت می کنند و دختری را به باد کتک می گیرند! ما اما لایک می کنیم یا نمی کنیم، فردا دوباره کلیپ دیگری آزارمان می دهد، حتی اگر فکر کنیم این طور نیست!

انگار عادت کرده ایم که هر روز یک کلیپ جنجالی دست به دست بچرخد و به قول مجازی بازها «تِرند روز» شود.

گاهی اوقات رفتار و گفتار خارج از عرف یک سلبریتی سوژه این کلیپ ها می شود و گاهی اظهار نظر داغ و شاذ یک مسئول یا کارشناس تلویزیونی. در روزگاری که کارگران مشغول کار نیستند، جوانان اما سخت مشغول ساختن کلیپ هستند و بعضا از راه ساختن هر خزعبلاتی، آگهی می گیرند و کسب درآمد می کنند. این کلیپ های به ظاهر فان هم بخشی از ترندهای روز را تشکیل می دهند.

به این فهرست اضافه کنید فیلم های کری خوانی و نمایش عیاشی های عجیب و غریب یک عده مضحکِ خارج نشین که بعضا رد پای آقازاده های بی درد بیمار نیز در میان آن ها دیده می شود.اما آن چه بیشتر مورد اشاره این یادداشت است، انتشار فیلم هایی است که به صورت کاملا آگاهانه از یک تخلف و عمل مجرمانه ضبط و در فضای مجازی اعم از اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و ... منتشر می شود.

یعنی فردی پیدا می شود که در پارک و بوستان های شهر، مردم بیچاره و از همه جا بی خبر را آتش می زند و دوستانش از این رفتار فیلم می گیرند، یا معلمی دو دانش آموز خردسال را در گوشه دفتر مدرسه بازجویی می کند و از آن ها می خواهد جملات زشت خود را تکرار کنند و همکارش از این رفتار کودکانه که چه عرض کنم، جاهلانه فیلم می گیرد! یا پسری با برنامه ریزی قبلی، دختری را از تهران به سیرجان می کشاند تا از او انتقام بگیرد، دوستش از این شکنجه ها فیلم می گیرد و با وقاحت در فضای مجازی منتشر می کنند.

عده ای از دنبال کنندگان شبکه های اجتماعی نیز که گویی کلیپ «باحال» و «خفنی» برای دست به دست کردن یافته اند، فورا این کلیپ ها را برای دوستان و گروه های شان فوروارد می کنند و این طولی نمی کشد که بخش زیادی از مردم کشور شاهد یک رذالت اخلاقی می شوند، یا حداقل در تاکسی درباره آن چیزهایی می شنوند، چیزهایی که به طور قطع نگران شان می کند.

تا این جای کار به غیر از «گیرنده»، «فرستنده» و حتی «بیننده» این کلیپ ها، خیلی از مسئولان و متولیان کشور نیز مقصرند، از مسئولی که نتوانسته اشتغال ایجاد کند، از مسئولی که نتوانسته زمینه ازدواج را فراهم کند، از مسئولی که توان فرهنگ سازی نداشته است، بگیرید تا مسئولی که مدیریت درست شبکه اجتماعی را بلد نیست.بارها درباره این تقصیرها در رسانه صحبت شده است و معمولا هر بار هم که ویدئویی در جامعه پخش می شود، هر کسی از ظن خود بر طبل مطالباتش می کوبد، و عده ای هم دوباره بحث فیلتر شبکه های اجتماعی را مطرح می کنند، عده ای که وقتی فیلمی تاثیر گذار از رفتارهای مردمی یک امام جمعه، یا خداشناسی یک کاسب سالخورده در همین فضای مجازی منتشر می شود، معلوم نیست کجایند که اظهار نظری نمی کنند!

اما آن چه باعث امیدواری است این که خوشبختانه در بسیاری از این موارد، پلیس فتا حواسش به همه چیز بوده است و بلافاصله به موضوع ورود کرده و عامل یا عوامل ساخت و انتشار کلیپ را شناسایی و دستگیر کرده است. ولی مشکل دقیقا از همین جا شروع می شود، یعنی پرونده یک کلیپ پر مشاهده و جنجالی با دستگیر شدن فرد خاطی بسته می شودt در حالی که باید تازه شروع ماجرا باشد.

بیایید بپذیریم، آن کسی که سوخته است، تنها آن مرد نگون بخت در پارک نیست، کسی که کتک خورده تنها آن دختر نیست، کسی که هتک حرمت شده تنها آن کودک نیست، همه ما که شاهد آن کلیپ بوده ایم، سوخته ایم و کتک خورده ایم! حتی اگر که دیده ایم و خندیده ایم!

اگر می خواهیم کمتر شاهد و ناظر این ساختار شکنی ها در فضای مجازی باشیم، اگر می خواهیم برخورد ما بازدارنده باشد، باید انتهای فیلم «نقطه» بگذاریم و به سبک «فرهادیسم» با این فیلم ها رفتار نکنیم. در حالی که بسیاری از این فیلم ها «پایان باز» دارند و اکنون کسی نمی داند برای عوامل آن ها چه اتفاقی افتاده است!
در واقع باید داستان از جایی روایت و آغاز شود که دستگاه قضا پیگیری اش را شروع می کند.

در مواجهه با این جرم ها که جنبه عمومی پیدا کرده و فراگیر شده اند، برخورد قوه قضاییه باید بسیار سریع و قاطع باشد، همان طور که در موارد حساس تر و مهم تر مانند برخورد با سلاطین قیر و سکه و پرونده های سیاسی، به درستی شاهدش بوده ایم.یا مانند اقدام خوبی که در قبال ضارب مامور پلیس راهور انجام شد، باید فرد خطاکار محاکمه شود و خبر محاکمه اش همچون فیلمش منتشر و همگانی شود.

چرا که فلسفه اصلی مجازات جلوگیری از تکرار بزه وجرم است و هر چه این مجازات با زمان وقوع آن بزه نزدیکی داشته باشد تاثیر آن بیشتر و موثرترخواهد بود.























روزنامه خراسان
نام:
ایمیل:
* نظر: