کد خبر: ۲۳۹۶۹۱
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۸
این روزها خبرهای مختلفی از مسمومیت یا فوت برخی از هموطنان در اثر مصرف قارچ سمی می رسد. اگر چه در وحله اول بی اطلاعی مردم از خطرات و سمیت بالای برخی قارچ ها می تواند علت این مساله باشد اما این موضوع یادآور مشکل فرهنگی در برخی لایحه های جامعه ماست که کمتر نسبت به آن توجه می کنیم. برخی از ما به طبیعت، نه به عنوان محیط رشد و زندگی، نه محیط آرامش و تعالی، بلکه سفره باز و رایگانی نگاه می کنیم که در برابر ما پهن شده و اگر ما زودتر نجنبیم، دیگران میوه های آن را چیده و می برند. پس تلاش می کنیم در این مسابقه در صف اول باشیم.
کاری که ما با طبیعت می کنیم شبیه به کندوداریست که برای سود بیشتر تمام عسل ها را برداشت می کند و برای زنبورها چیزی باقی نمی گذارد. زنبورها هم می میرند و کندو دار بهای سود بیشتر را با گرسنگی و بیکاری خود خواهد داد. البته طبیعت بزرگ است و مهربان برای همین ما را بلافاصله مجازات نمی کند اما تعییرات ناشی از بهره برداری بی رویه به تدریج با خشک شدن منابع آبی، تهی شدن جنگل ها از درخت، مرگ ماهی ها و حیوانات و در کل کوچک شدن و از بین رفتن محیط زیست خود را نشان می دهد. اگر ما از خطرات آن جان به در بردیم، بی شک فرزندان ما از آن رنج خواهند برد.
کشاورزانی که برای کسب درآمد بیشتر و در جایی که نباید چاه می زنند یا آب رودخانه و آبراه ها را شبانه روز به زمین هایشان پمپ می کنند تا آخر فصل حساب درشت تری داشته باشند، کسانی که بدون رعایت حریم رودخانه ها زمین و باغشان را تا توی رودخانه هم برده اند، افرادی که ماهی و بز و کل و مرغابی را از زمین و هوا هدف قرار داده و برای پاره ای گوشت که بفروشند یا سر سفره خود ببرند به جنگ طبیعت می روند قاتلان محیط زیست و آینده ما هستند.
برای نمونه، زمانی که زاینده رود به این حال نزار و تب دار نیافتاده و با شکوه آبی رنگش به اصفهان می رسید، ماهی های قزل آلای رنگین کمان در مناطق مختلفی از بالای رودخانه زندگی می کردند، کسانی از تهران و اصفهان و دیگر شهرها پروانه ماهیگیری خریده و به منطقه می رفتند، بساط گردشگری بود، تفریح سالم در دل طبیعت و خرید مایحتاج از فروشگاه های محلی. نوعی چرخ کوچک اقتصادی بود که می چرخید، هم روستایی سود می برد، هم ماهیگیر تفریحی و هم محیط زیست درآمد داشت اما چند سالی نگذشت که دیگران هم با این موجودات قابل خوردن آشنا شدند و از شهرها و روستاهای اطراف هجوم سراسری برای شکار ماهی های رنگارنگ آغاز شد. شب ها چراغ در دست و بیل بر کف، روزها با تورهای کوچک و بزرگ و حتی ریختن سم (مرگ ماهی)، پرتاب دینامیت و گذاشتن موتور برق ماهی هایی که حالا تبدیل به تکه گوشت هایی شناور شده بودند جارو شدند. در مدتی نه چندان طولانی رودخانه ای زنده به جسمی بی روح بدل شده و دیگر هیچ ماهیگیری رغبت رفتن به آنجا نمی کرد! هول و حرص برداشتن از سفره ای رایگان در نهایت ضرر همه را به دنبال داشت.
آثار سوء استفاده از طبیعت در اطراف ما کم نیست، ریختن زباله و ضایعات، کوه خواری و زمین خواری و جنگل خواری! حفر چاه غیرمجاز و هدر دادن آب و منابع طبیعی، شکار بی رویه و بی ضابطه و ... گویی هر کسی رعایت قانون و خویشتن داری را از دیگران انتظار دارد. باید روزی به این باور برسیم که طبیعت، بدون رسیدگی و مواظبت، بدون توجه و مراقبت به خودی خود و با وجود تخریب های گسترده انسانی نمی تواند تا ابد پایدار بماند. باید به آنجا برسیم که هر یک از ما سهمی در آن داریم حتی به اندازه تولید کمتر زباله، به اندازه مصرف درست آب و منابع طبیعی












الف
نام:
ایمیل:
* نظر: