کد خبر: ۲۲۸۴۰۲
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۹
سیستم مدیریتی کشور از سوء مدیریتی رنج می برد که هر روز در یک قالب خود را نشان می دهد. یک روز سوء مدیریت در شرایط بحرانی  و روز دیگر عملکرد اقتصادی. نقد عملکرد با رویکرد آموزش و پژوهش لازمه اصلاح امور است. در این میان بهره گیری از مصادیق مدیریت کارآمد تاثیر بسزایی در تغییر نگرش ها دارد.

سه فصل از آمدن برانکو ایوانکوویچ سرمربی کروات تیم پرسپولیس می گذرد. قهرمان کردن پرسپولیس پس از یک دهه، ارائه بازی های جذاب و تماشاگر پسند که یادآور پرسپولیس دوست داشتنی دهه شصت است و هویت بخشی فنی کافی بود تا آقای جنتلمن، پای تماشاگران پرطرفدارترین تیم آسیا را بار دیگر به استادیوم ها باز کند.

با بررسی سلسله اقدامات برانکو به نکات قابل توجه مدیریتی پی می بریم که شاید بارها در کتاب ها، مقالات و سخنرانی ها آنها را شنیده ایم. اما به نظر می رسد که برشمردن برخی از این شاخص های مدیریت البته نه صرفا در پوشش مباحث تئوریک بلکه در شرایط میدانی خالی از لطف نباشد:
1- اعتقاد به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی ایران: این اعتقاد برانکو را می توان به وضوح در عملکرد وی مشاهده نمود. سطح احترام او به باورهای ملی و مذهبی ما فراتر از نگاه حرفه ای یک سرمربی فوتبال است. این در حالیست که ریاکاری منفعت طلبانه معضل فرهنگی بخشی از مدیریت کشور است.
2- هضم نگرش های فردی در نگرش سیستماتیک: گاها مشاهده می شود که راس یک سازمان به جای فرم دهی واحد به بدنه، با عدم توانایی در یکسان انگاری اجزا به نفع واحد کل، مجموعه را به سوی اقدامات غیر موثر فردی و جزیره ای سوق می دهد که در این شرایط برآیند حرکت صفر خواهد بود. اما برانکو توانست مهره هایی با سطوح فنی و رفتاری متفاوت را در خدمت منافع سازمان (تیم) بکارگیرد. و تفکر هماهنگ تیمی را جایگزین اندیشه های فردی کند. تصور اینکه خروجی انصاری آرام، طارمی تک رو، امیری در خدمت تیم، رضائیان پرحاشیه، ربیع خواه کسل کننده و ... یک سمفونی با طراوت باشد کمی دشوار می نمود.
3- هزینه های کوچک برای پیروزی های بزرگ: رعایت نظم و چارچوب های کاری تضمین کننده دستاوردهای بزرگ است. مقابله با بی نظمی در یک سیستم قطعا هزینه هایی به همراه دارد. اما خسران های مقطعی امروز به بهای پیروزی های بزرگ فردا می ارزد. یک مدیر موفق انضباط را فدای مصالح خودساخته سازمانی نمی کند، محافظه کاری، خودسانسوری و مصلحت اندیشی گل به خودی های یک مدیر ضعیف در بازی امروز است بدون آنکه بداند فردا بازی مهم تری پیش رو دارد.
4- قانون سازمانی استثناپذیر نیست: مصلحت اندیشی، تفسیر به رای قانون و مستثنا کردن نورچشمی ها، صدور رسمی دستور لجام گسیختگی است. تحمیل فساد و متضرر شدن سیستم رهاورد برخورد سلیقه ای با چارچوب هاست. برانکو تحت سخت ترین شرایط هم حاضر نشد از اصول انضباطی کوتاه بیاید ولو اینکه تیم نتیجه نگیرد. در این مسیر بهترین بازیکن تیم ( مهدی طارمی ) تا یکی از آرام ترین بازیکنان ( علی علیپور) طعم ضابطه مندی برانکو را چشیده اند. هر قدر هم که شما نقش مهمی در سیستم ایفا کنید نباید انتظار داشته باشید که قانون و نظم چشمش را بر روی تخلف شما ببندد.

5- مسئولیت پذیری تام: راس مجموعه می بایست مسئولیت سبک مدیریت خود را بپذیرد. بهانه گیری، توپ را به زمین دیگران انداختن، تخریب و فرار به جلو صرفا سوء مدیریت را عریان تر می کند. برانکو حتی در روزهایی هم که روی اشتباهات فردی بازیکنان داخل زمین شکست خورد، نه بازیکنان یا هر عامل دیگر، بلکه صرفا خود را مسئول و پاسخگوی نتیجه دانست.
6- مدیریت ریسک و قدرت راهبری: اوضاع، همیشه آنگونه که یک مدیر تصور می کند پیش نمی رود. متغیرهای کنترل پذیر و غیر قابل کنترل، شرایطی ایجاد می کند که مدیر باید ریسک کند و با تصمیماتی مناسب بحران را مدیریت کند.حداقلش عبور کم عارضه از بحران و حد اعلای آن تبدیل تهدید به فرصت است. برانکو در شرایط بحرانی سعی می کند با داشته هایش به بهترین بهره وری دست یابد و این یعنی قدرت راهبری. شناسایی توانایی های افراد و بکارگیری آنها در پست ها و موقعیت های متفاوت در عین انعطاف پذیری تاکتیکی گواه این مدعا است.












الف
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار