کد خبر: ۱۷۳۱۰۶
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
وجدان کاری يعنی داشتن احساس مسئوليت در مقابل امری که انجام‌ آن را به عهده گرفته‌ايم. به عبارت ديگر، وقتی انسان مسئوليتی را می‌پذيرد، اعم از آنکه با رضايت کامل باشد يا از سر اجبار و اکراه، ضروری است که حداکثر تلاش خود را برای انجام هر چه بهتر آن به کار گيرد. متاسفانه خيلي‌ از افراد درباره کاری که بر عهده می گيرند، يا از اول قصدی برای انجام‌دادن آن ندارند يا با نيت غير‌مسئولانه‌اي می‌پذيرند يا در اواسط انجام آن به اين فکر مي‌افتند که به آنها اجحاف شده يا آنکه در مقايسه با سايران خود را مغبون مي‌پندارند. احتمال اتفاق هر يک از موارد فوق، بديهی است ولی هيچ دليل عقلی و نقلی برای کم‌کاری، خراب‌کاری، بدکاری و کارشکنی وجود ندارد.

اگر کسی شغلی داشته باشد که پاسخگوی نیازهای او بوده و بتواند حداقل ها را برایش فراهم کند این فرد وجدان کاری نیز پیدا خواهد کرد، اما اگر انگیزه مادی در کار نباشد و فرصت برای بروز خلاقیت ها ایجاد نشود چندان نمی توان انتظار داشت وجدان کاری وجود داشته باشد. نکته دیگری که باعث می شود افراد وجدان کاری نداشته یا آن را فراموش کنند این است که در حیطه کارها باید پست ها و مسئولیت ها با یکدیگر همخوانی داشته باشد. برای مثال بسیاری از افراد اختیارات چندانی در حیطه کاری خود ندارند یا اختیار داشته و مسئولیتی ندارند و اینها باید با هم همخوانی داشت باشد. اگر فرد مسئولیت داشته و اختیار هم داشته باشد به سمت این می‌رود که کار خود را به نحو احسن انجام دهد و آن چیزی که به او تحت عنوان حقوق داده می شود حق اوست. حقوق بسیاری از این افراد و کارکنان یکی است، اما آن کسی که تلاش و وقت بیشتری برای مردم می‌گذارد و مردم را متقاعد می کند که باز هم برای مشکلات خود به او رجوع کرده و کار افراد را راه می‌اندازد بی شک باید دریافتی بیشتری نسبت به سایران داشته باشد. در این شرایط ارباب رجوع هم از اتلاف وقت و انجام نشدن کارش گلایه مند نیست و احساس نمی کند حقش ضایع شده است و همه چیز سر جای خود قرار می گیرد. در این شرایط اگر توسط کارفرما به ارباب رجوع «نه» گفته شود این بی‌دلیل نبوده و فرد همه تلاش خود را انجام داده تا کار سریع‌تر به نتیجه برسد، اما موفق نشده و این به معنی از سر خود بازکردن ارباب رجوع نیست. وقتی ارباب رجوعی از سازمان با این اعتماد بیرون می‌آید اعتماد اجتماعی کاهش پیدا نخواهد کرد و در غیر این صورت افراد هنگام مراجعه به ادارات و کارفرمایان مختلف تصور می کنند با افرادی سر و کار دارند که احساس مسئولیت نداشته یا اختیار ندارند و نمی توان به آنها اعتماد کرد. حتی در این شرایط ممکن است ارباب‌رجوع با توجه به اینکه می‌داند دریافتی کارفرما و کسی که مسئول رسیدگی به کار اوست پایین است، به راه‌های نادرست از قبیل رشوه روی بیاورد تا با تمسک به انگیزه‌های مادی کارفرما را ملزم به پیگیری کار خود کند.

اینکه روزی تحت عنوان روز کارمند در نظر گرفته شود تا در آن برای مثال به تعدادی از کارمندان نمونه جایزه داده شود، دردی از دردهای این مردم را در مقابل آن چیزی که تحت عنوان فیش های حقوقی شاهد آن هستیم، دوا نمی‌کند. برای مثال کسی که در بانک و یا سازمانی کار می کند و متوجه رقم های کلانی می شود که دیگران و بالا دستی های او استفاده می کنند درحالی که او باید به همان فیش ناچیز حقوقی خود قناعت کند، در این شرایط نمی توان چندان انتظار داشت وجدان آدم ها منطبق بر شرایط محیطی نباشد. وجدان تحت تاثیر شرایط محیطی ممکن است حتی بر اساس آن چیزی که ناپسند است قانع شود و این گونه نیست که وجدان همیشه ندای درستکاری سر دهد. متاسفانه در بسیاری از موارد آنهایی که حقشان زیاد پایمال شده وجدانشان نیز سکوت می کند و دیگر بعد از انجام کار نادرست عذاب و پشیمانی برای فرد ایجاد نمی شود. بنابراین برای ایجاد و بیدار نگه داشتن وجدان کاری باید نظام پرداخت ها متعادل باشد، زیرا اگر نظام پرداخت‌ها متعادل نباشد چندان انتظار نمی رود چیزی تحت عنوان وجدان کاری در وجود فرد بیدار شود. در درجه دوم اختیارات و مسئولیت ها باید همخوانی داشته باشد و در درجه سوم باید امکان ارتقای فرد در کارش وجود داشته باشد. در کشورهای پیشرفته فردی که وارد کاری می شود مطمئن است ظرف چند سال آینده می تواند جای مدیر و افراد بالاتر از خود را بگیرد، در حالی که در کشور ما چنین امکانی وجود ندارد. در مواردی دیده شده افراد با یک مینی بوس آدم وارد یک پست می شوند و وقتی پستی به آنها داده شد همه اعضای فامیل و آشنایان خود را در این مساله سهیم می‌کنند و وقتی قرار است از پستی برکنار شوند با همان مینی‌بوس آدم‌ها از آن پست کناره گیری می کنند.

در ادارات و سازمان های دولتی و خصوصی از نظر سلسله مراتب باید در نظر داشت که کارمندان و سایر عوامل اجرایی مانند ریگ های ته جوی جابه‌جا می‌شوند، در حالی که کارشناسان ثابت هستند و بنابراین باید به کارشناسان بها داده شود. مابه کارشناسانمان بهای لازم را نمی دهیم در حالی که در همه جای دنیا بیش از هر عامل اجرایی و حتی مدیر و کارفرما، به کارشناسان بها می دهند. تنها در صورتی که به کارشناسان بها بدهیم آن چیزی را که در توانشان است با طیب خاطر انجام می دهند و در غیر این صورت هیچ کسی به جایی نمی رسد. رقابت میان کشورهای جهان روز به روز سخت‌تر می‌شود و نسل آینده باید در میان این رقابت شدید زندگی کند و اگر سختکوشی را نپذیرد، مجبور است دنباله‌روی دیگر جوامع شود و از فرهنگ آنان تبعیت کند. به طور مسلم، نهادینه شدن فرهنگ کار را باید از خانواده‌، مدرسه و جامعه آغاز کرد. متاسفانه باید گفت کم‌کاری، عافیت‌طلبی و بی‌توجهی به وجدان کاری ریشه در خانواده و سپس مدرسه دارد. برای ریشه‌کن کردن بیکاری و گسترش اشتغالزایی در جامعه، باید نسلی را تربیت کنیم که با کار انس بگیرد. ضروری است والدین کودکان خود را علاوه بر تحصیل، با کار و تلاش نیز آشنا کنند و با مهارت‌آموزی و مشارکت دادن آنها در فعالیت‌های اجتماعی افراد مسئولیت‌پذیری تربیت کنند. در غیر این صورت، نسل راحت‌طلب تنها به فعالیت‌های کاذب و دلالی رو خواهد آورد و چنین جامعه‌ای مستعد بسیاری از آسیب‌های اجتماعی خواهد بود.

 روزنامه آرمان
نام:
ایمیل:
* نظر:
جدیدترین اخبار